قبلا ها وقتی یک گدا جلویم سبز میشد، یا سر چهار راه چند نفر میخواستند چند شاخه گل بهمان بفروشند.زیاد برایم اهمیت نداشت.میگذشتم از کنارشان.و شاید گاهی سرم را مینداختم پایین که یک وقت عذاب وجدان نگیرم.
ولی الآنالآن.فقط خود خدا میداند که چهقدر از پول تو جیبی هایم صرف همین هایی که جلویت التماس میکنند میشود.جلوی آن مرد بزرگی که التماس میکند خانوم توروخدا بخر از صبح ی دونه هم کاسبی نکردم.جلوی آن مردی که میگوید خانوم .ال بل.
چقدرش مهم نیست.مهم این است که هی آدم های نیازمند جامعه ی من دارد تعدادشان روز به روز بیشتر میشود.که تعداد آدم هایی که میبینم توی آشغال ها دنبال غذا میگردند بیشتر میشود.که تعداد پدر های شرمنده ی زن و بچه هایشان بیشتر میشود.
که تعداد بچه های گرسنه بیشتر میشود.کهکه.که.
تازگی ها دلم یک جوری میشود لباس قشنگ میخواهم بپوشم.تازگی ها دیگر رویم نمیشود جینگول باشم.تازگی ها به قول بچه ها که به من میگویند سوسول رویم نمیشود حتی دیگر سوسول باشم.متنفرم از این که فقط یک نگاه، فقط یک نگاه من را با حسرت نگاه کند.متنفرم از این که رنگی رنگی باشم.
تازگی ها از خیلی چیز ها دارم متنفر میشوم.
توی این دنیا ی وارونه و سیاه رنگ و گرفته .فقط یک چیز میتواند سرپا نگه دارتم.و آن روزنه ای است به اسم فرج.
بخواهم درگوشی صحبت کنم.بچه ها فرج اگر بخوایم خیلی نزدیک شده.هر چند که کذب الوقاتون اما نشانه های فرج خیلی هایش اتفاق افتاده.
درگوشی تر بخواهم صحبت کنم میگویم بچه ها بچه ها بچه ها مراقب سال ۹۸ باشیدمراقب حضرت آقا.مراقب دلامون.مراقب غربال گری های آخر امان.مراقب این که از صافی رد نشویم.
الهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
امام علی(علیه السلام):
در آخر امان شيعيان ما اين طور می شوند،همانند يک انبار آرد يا گندم يا جو كه اين انبار را آفت بزند؛صاحب انبار اين ها را بيرون می آورد و آن قسمت هايش را كه آفت زده دور مي ريزد و بقيه را داخل انبار قرار می دهد و اين كار آن قدر ادامه پيدا می كند و استمرار پيدا می كند تا جايی كه به اندازه چند لقمه غذا بيشتر از آن باقی نمی ماند.
غیبت نعمانی/باب۱۲
درباره این سایت